جدول جو
جدول جو

معنی علی آقا - جستجوی لغت در جدول جو

علی آقا
(عَ یِ)
دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه واقع در 37 هزارگزی شمال خاوری کدکن و 7 هزارگزی باختر راه شوسۀ عمومی مشهد به زاهدان. ناحیه ای است دامنه، گرمسیر، و دارای 140 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان کرباس بافی است. راه آن مالرو است و از طریق شمال مستعلی میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از علی نقی
تصویر علی نقی
(پسرانه)
نام امام دهم شیعیان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علی رضا
تصویر علی رضا
(پسرانه)
ترکیبی از دو اسم امام علی (ع) به معنی بلند مرتبه + امام رضا (ع) به معنی خشنود و راضی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
بنابراین، از این رو
فرهنگ فارسی عمید
(عَ یِ سَقْ قا)
ابن ابی بکر بن عبدالرحمان سقاف علوی. ملقب به نورالدین. و در هدیهالعارفین نام او به صورت ’علی بن ابی بکر بن عبدالرحمان بن محمد باعلوی’ آمده است. وی فقیه و صوفی و شاعر و تولد و وفات او در مدینه بود. (818- 895 هجری قمری). او راست: 1- البرقه المشیقه فی الباس الخرقه الانیقه. 2- الدر المدهش البهی فی مناقب الشیخ سعد بن علی. 3- دیوان شعر. 4- کتابی در علم میقات. 5- کتاب النکاح. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون ص 1738 و هدیه العارفین ج 1 ص 738 و ایضاح المکنون ج 1 ص 177 و 448 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 74 و کنزالبراهین جعفری ص 70 و فهرس الفهارس کتانی ج 1 ص 180)
ابن شیخ بن محمد بن علی سقاف علوی. مشهور به ابن شهاب الدین. نسابه بود و در سال 1136 هجری قمری در تریم از بلاد حضرموت متولد شد، و در سال 1203 ه. ق. در شجر درگذشت. او راست: الشجره العلیه، در 14 جلد. (از معجم المؤلفین از اعلام زرکلی ج 5 ص 106)
لغت نامه دهخدا
(عَ شَ)
فراهانی کمره ای، مشهور به آقاشیخ. متکلم و فقیه قرن یازدهم هجری است که در کاشان درگذشت. وی شاگرد مجلسی بوده است. او را رساله ای است در اثبات حدوث زمانی برای عالم. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 165)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی از دهستان گورک بخش حومه شهرستان مهاباد، واقع در هفتادهزارگزی جنوب خاوری مهاباد و 33هزارگزی خاور شوسۀ مهاباد به سردشت. کوهستانی، معتدل و سالم. دارای 166 تن سکنه. محصول آنجا غلات و توتون. شغل اهالی زراعت و صنایع دستی آنان جاجیم بافی و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
(لَ لَ/ لِ)
لله را به احترام لله آقا گویند
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان میلانلو از بخش شیروان شهرستان قوچان واقع در 39 هزارگزی جنوب باختری شیروان. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل، و 224 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصول آن غلات، پنبه، توتون و انگور است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(عَ)
دهی است از دهستان دشمنزیاری بخش فهلیان و ممسنی شهرستان کازرون واقع در 52 هزارگزی راه فرعی هرایجان به اردکان. ناحیه ایست کوهستانی و دارای آب و هوای معتدل و مالاریایی، و 284 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین می شود. محصول آن غلات و برنج و حبوبات است. اهالی به زراعت و گلیم بافی اشتغال دارند. راه آن مالرو است. این ده دارای دبستان و معدن سنگ گچ است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). و نیز رجوع به فارسنامۀ ناصری ص 304، بلوکات فارس، بلوک ممسنی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ نَ)
برانی. نحوی بود. او راست: 1- شرح سنی المطالب لهدایهالطالب، که در محرم سال 1291 هجری قمری از تألیف آن فراغت یافت. 2- ضوابط الرسم فی ایضاح الرقم. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ نَقْ قا)
ابن عبدالقادر بن محمد قرافی قاهری نقاش ملقب به نورالدین. وی عالم در علوم هندسی بود و در سال 880 هجری قمری درگذشت. او راست: عمدهالحذاق فی العمل فی سائر الاّفاق. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(وَ پَ دَ)
مرکب از: ’علی’ (بر) + ’هذا’ (این) عربی، که در فارسی به جای قید ترتیب و تعلیل به کار رود. بنابراین. ازین رو. ازیرا. لاجرم. لهذا. لذا
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَقْ قا)
ابن محمد بن علی مغربی. مشهور به سقاط و مکنی به ابوالحسن. متکلم و شاعر بود. در فاس متولد شد و در سال 1183 هجری قمری در مصر درگذشت. او را ارجوزه ای است در توحید. و نیز فهرستی دارد. (از معجم المؤلفین از دلیل مؤرخ المغرب ابن سوده ص 357 و فهرست الخدیویه ج 2 ص 26)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ دَقْ قا)
ابن عبیدالله دقیقی بغدادی، مشهور به دقاق و مکنّی به ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم (علی بن عبیدالله دقاق) و علی (ابن عبیدالله...) شود
لغت نامه دهخدا
(عَ صَ)
أزهری. عالم در علم بیان بود. او راست: شرک الاّمل لصید شوارد المسائل فی المعانی و البیان و البدیع، که در سال 1311 هجری قمری در مصر پس از مرگ مؤلف بچاپ رسید. (از معجم المؤلفین از فهرس دارالکتب المصریه ج 2 ص 310)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رِ)
ابن موسی الکاظم بن جعفرالصادق علیهم السلام، مکنّی به ابوالحسن. هشتمین امام نزد شیعۀ امامیه. او راست: 1- الرسالهالذهبیه فی حفظ صحهالمزاج و تدبیره بالاغذیه و الاشربه و الادویه، که آن را برای مأمون عباسی تألیف کرده است. 2- مسند فی فضل اهل البیت. رجوع به ابوالحسن (علی الرضا...) و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 250. فهرس المؤلفین بالظاهریه. الاعلام زرکلی ج 7 ص 178. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 876. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 668
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رَقْ قی)
ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی، مشهور به ابن عصار و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی عباسی شود
ابن عبدالملک رقی، مکنّی به ابوالحصین. وی قاضی حلب بود و ذکر او در یتیمهالدهرثعالبی آمده است. رجوع به یتیمهالدهر ج 1 ص 70 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ زَقْ قا)
ابن قاسم بن محمد تجیبی مغربی. مشهور به زقاق و مکنی به ابوالحسن. فقیه و شاعر و از مردم فاس بود. از غرناطه نیز دیدن کرد و نزد برخی از علمای آنجا بکسب دانش پرداخت و در سال 912 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- لامیه ای در علم قضاء. 2- المنهج المنتخب الی اصول عزیت فی المذهب. (از معجم المؤلفین از ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 398 و هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 740 و الاعلام زرکلی ج 5 ص 136)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
دهی است جزء دهستان حومه بخش کوچصفهان، شهرستان رشت. واقع در 8هزارگزی شمال کوچصفهان و 5هزارگزی راه شوسۀ کوچصفهان به رشت. ناحیه ای است جلگه و دارای آب و هوای معتدل و مرطوب و مالاریایی. سکنۀ آن 200 تن است. آب آن از خمام رود که از شعب سفیدرود است تأمین می شود. و محصول آن برنج، صیفی و مختصری ابریشم است. اهالی به زراعت اشتغال دارند. و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ سَقْ قا)
ابن شعیب سقا. وی از مشایخ تصوف و اهل حیرۀ نیشابور بود و با ابوحفص صحبت داشت. گویند که او پنجاه وپنج بار حج کرده است. (از نفحات الانس جامی چ توحیدی پور ص 108)
لغت نامه دهخدا
(کَ زِ مَ)
دهی از دهستان آختاچی است که در بخش حومه شهرستان مهاباد واقع است و 208 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4)
لغت نامه دهخدا
تصویری از علی آسا
تصویر علی آسا
مانند علی ع ابن ابی طالب در شجاعت و جنگاوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لله آقا
تصویر لله آقا
لله بانا عنوان احترام آمیز لله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
از این رو بنابراین یا علی هذا القیاس. برین قیاس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از علی هذا
تصویر علی هذا
((عَ لا ها))
از آن رو، بنابراین
فرهنگ فارسی معین